سلام. امروز کلــــــــــی عسک انداختم از دوربین مدرسه از خود مدرسه از امکاناتش و... . اما الان حوصله ی آپلود کردن ندارم باشه برا بعد.

حالا نکته ی جالب اینجاس من المپیاد ریاضی رو زودتر از بقیه نوشتم(!) دادم اومدم بیرون که عسک بگیرم. کلی عسک انداختم.

آخرش که داشتم به صورت فیس تو فیس از دوربینه عکس مینداختم یوهو خانومه سرایداره ظاهر شد جولوم. منم که انگارنه انگار ، باهاش کلی حرفیدم برگشتم.

بعدش از اونجایی که خیلی بولوتوث بازی کرده بودیم خسته شده بودیم ( کلهم 4 نفر بودیم تو مردسه) زنگیدیم مامان دوستمون ناهار خرید آوورد.

بعد رفتیم 1 کلاس دیگه اهنگ باز کردیمو ... . فقط جای عذری و گیتارش خالی می نمود. بعد المپیاد کامپیتر دادیم. حالا هیشکی نباید از ما انتظار داشته باشه. چرا؟ چون ما سوالا رو با اطلاعات عمومی زدیم. بازم چرا؟ چون کلاس نذاشتن برامون که . دوباره چرا؟ چون سختشونه. و چرا؟ چون فک می کنن ازشون چی کم می شه اگه کلاس بذارن. و ....

حالا اصاب نداریم می رویم تا فیلم تماشا کنیم. شما را بخدا میسپاریم.

+تا ثریا رو دوس دارم بوحال شده!

+دو هفته س والیبال بازی نکردم اسخورده م در حد چیـــــــــ

+آهنگ naturally سلنا رو میدوستم.

+دلم واسه خودم تنگ شده

+بازیگرا و فوتبالیستای ایرانی بیشتر از خارجیا کثافتکاری دارن.

+من نادی رو می خوام( کاپیتان تیم والیبال کشور)

فرداش نوشت: امرو خیلی حال داد کلـــــــــــی حرص حمیده و شیوا رو درآووردم!