سلیاااااااااام

چرا اینقدر کم محلمان می گذارید؟

مگر ما چه هیزم تری به شما بفروخته ایم؟

حالا ولش بابا .... حرف دارم

امروز بنده آشپزی بکردم...ناهار درست کردم

انقدر خومشزه بید که نگووووووووو 

ما برای کار پژوهشی مان دنبال اطلاعاتی در مورد یکی از اعضای بدن ( دستگاه گوارش) می گردیم .... ولی تمامی فیلم ها در نت فیلتر می باشند... لغت نامه ی دهخدا فیلتر می باشد... چیزی نمانده که بیایند و وب ما را هم فیلتر گردانند فیلتر شکنمان هم کار نمی کند

به شدت عصبانی هستیم. مدرسه می رفتیم در راه رفتن خوردیم زمین و همه قاه قاااااه خندیدند بهمان. در راه بازگشت هم گوشیمان در تاکسی جا ماند و ما دوباره برگشتیم به مرکز شهر و دنبال آن تاکسی بگشتیم و پس از تلاش های مکرر گوشیمان را پیدا نمودیم...

ما الآن در خانه تنها می باشیم و به شدت دلمان لواشک میخواهد.... و ما نمی توانیم بیرون برویم زیرا حوصله نداشته بیدیم...

حوصله نداریم چون می گویند بزرگ شده ایم و قرار است دبیرستانی شویم و ما میخواهیم همچنان بچه بمانیم...

زمان امتحانات می نشستیم در پذیرایی و می گفتیم: ماماااااااااان من حوصله ی درس خوندن ندارم. مادر مهربانمان هم می فرمود: حالا یه دور بخون امتحان ها رو آسون می دن . تو بلدی... من می دونم

آخر مادر گرامی اگر نخوانم از کجا بلد بباشم؟

دوستمان ح ما را قال گذاشته بید. می گوید می آیم و نویسنده می شوم...ولی نیامده است...

ما دیگر توان نداریم ۴ وبلاگ را با هم بگردانیم....

نمی توانیم صبر کنیم تا کارنامه مان آماده شود...میخواهیم ببینیم چند می شویم بگوییم بهمان جایزه بخرند.

ما کیبوردمان بد جوری صدا در می کند از خودش اعصابمان به هم می ریزد

روز پدر را هم تبریک می گوییم...مخصوصا به بابای عزیزتر از جانما که خیلی دوستش می داریم

دیروز ماه گرفتگی را تماشا بکردیم ...یک حالی داد که نگووووووووو

در کلاس والیبال بیدیم...مربی ما را به عنوان تیم باشگاه برگزیده اند پس ۱ ساعت بیشتر از بقیه می مانیم...آنقدر خسته بودیم که وقتی توپ به سمتمان می آمد حرکت نمی کردیم و توپ به زمین اصابت می کرد.... در نهایت مربی ما را تعویض بکرد و ما هم به سوی خانه در رفتیم

دیشب به حساب مادرمان برای روز پدر در غذا خوری تشریف داشتیم یک جلف بازی در آوردیم که آبرویمان داشت می رفت... آخر نمی توانستیم جلوی خنده مان را بگیریم و نخندیم...خنده که  چه عرض کنم قهقهه می زدیم... ( اینجوری)

دستمان خسته شد دیگر...

تا بعد